دانشجویان کارشناسی ارشد مدیریت دولتی دانشگاه علامه وروردی ۸۹

کارشناسان ارشد و کارشناسان رشته مدیریت دولتی گرایش منابع انسانی دانشگاه علامه طباطبایی

دانشجویان کارشناسی ارشد مدیریت دولتی دانشگاه علامه وروردی ۸۹

کارشناسان ارشد و کارشناسان رشته مدیریت دولتی گرایش منابع انسانی دانشگاه علامه طباطبایی

داستان ادامه تحصیل شیخ مرتضی انصاری

داستان ادامه تحصیل شیخ مرتضی انصاری

شیخ مرتضی در سال 1214 هـ قمری در دزفول متولد شد. پس از اینکه تحصیلات ابتدای خود را در زادگاه خود به اتمام رسانید به مادر خود گفت که: « مامان من می خواهم برای ادامه تحصیل می خواهم بروم خارج از کشور.»

مادرش در جواب گفت:« پسرم تو همین شهر بمون درس بخوان بالاخره یک دانشکده پیام نوری یا دانشگاه آزادی تو هر شهری پیدا می شود تا آدم توش درس بخواند.»

شیخ مرتضی :« مامان توی این شهر هر استادی هر چیزی که بلد بود به من یاد داد و دیگه معلم ها چیز جدیدی ندارند که به من درس بدهند. تازه کجای کاری من سه ترم هم سابقه تدریس توی جهاد دانشگاهی و کلاس کنکور دارم. من هرطور شده باید تحصیلات خودم را ادامه بدهم تا عالم بزرگی بشوم.»

مادر باز هم اصرار کرد :« حالا نمی شود توی همین شهر خودمون بمونی.»

شیخ مرتضی گفت :« مامان از قرآن استخاره می گیریم ، ... »

مادر از قرآن استخاره گرفت . آیه ای آمد که ای مادر موسی ؛ موسی را به آب بیانداز ما آنرا به سوی تو باز می گردانیم.( لا تخافی و لا تحزنی انا رادوه إلیک و جاعلوه من المرسلین)

شیخ مرتضی گفت : « مامان این آیه فیت فیت موقعیت منه ، پس ببین که آیه قرآن هم حکم بر رفتن من دارد.»

مادر که دیگر چاره نداشت گفت:« حالا کدام دانشگاه می خواهی بروی؟» ...

شیخ مرتضی پس از اینکه از بستگان و مادرش خداحافظی کرد راهی حوزه علمیه کربلا شد.

شیوه درس خواندن شیخ مرتضی در کربلا و نجف به اینصورت بود که او صبح تا شب و شب تا به سحر درس می خواند. و هر وقت نامه ای از شهر و دیارش به او می رسید لبه فرش را بالا می زد و نامه را زیر فرش می گذاشت و ابداً نامه را نگاه نمی کرد .

پس از اینکه درس تمام اساتید را آموخت و دیگر در علوم روی زمین و روی دریا چیزی نمانده بود که شیخ انصاری از آن آگاه نباشد.[ توجه داشته باشید که هنوز هم نامه ها و امیل ها را نمی خواند.]

پس از اینکه دیگر در بلاد اسلامی دیگر علمی نبود که شیخ مرتضی سرآمد آن علم باشد و دیگر هیچ استادی نبود که چیز جدیدی برای آموختن به شیخ مرتضی داشته باشد. شیخ مرتضی شروع به نوشتن یک پایان نامه کرد. و عنوان پایان نامه اش هم گذاشت : " مکاسب ".

و این مکاسب امروزه نه تنها به عنوان یک درس مهم در حوزه های علمیه شیعه تدریس می شود ، بلکه تعدادی از کسبه بازار و تجار فرش نیز گواهینامه مدیریت کیفیت فراگیر عقود اسلامی را بر دیوار هجره اشان آویزان کرده اند.( 1214ISO  مکاسب محرمه )

پس از این بود که شیخ مرتضی انصاری لبه فرش را بالا زد و شروع به خواندن نامه هایی کرد که سالها زیر فرش مانده بودند.

ظاهراً شیخ  نامه ها را به شیوه LIFO-FIFO ( اولین ورودی – اولین خروجی) مطالعه کرده اند. نامه اول نوشته در آن که مادر بزرگتان فوت کردند. نامه بعدی نوشته بود پدرتان فوت کردند. نامه بعدی نوشته بود خاله تان فوت کرد. نامه بعدی نوشته بود عمه تان فوت کرد. ... عمویتان فوت کرد ... دایی تان فوت کرد ... پسرعمویان فوت کرد ... مادرتان فوت کرد ...  .

شیخ نامه ها را خواند و دانست که دیگر کسی از فامیلش  ودوستانش در دیارش زنده نمانده است. البته این همه سال که شیخ در غربت ادامه تحصیل می دادند اگر می خواستند نامه ها را بخوانند که دیگر به به این مقام علمی نمی رسیدند. پس لازم می بود که چک میل نکنند.

شیخ بعدها به کاشان رفته و دوره فوق تخصص را نزد ملا احمد نراقی  آموختند. ودر سال 1248 قمری سر راه یک سری به خانه مادری زدند. و مجددا به نجف رفتند و تا پایان عمر پرچمدار زعامت شیعه بودند.

شیخ مرتضی فقط به یک نوشتن کتاب بسنده نکردند و مکتوبات دیگری را نیز بر جای گذاردند که توسط پسرشان سبط شیخ انصاری به چاپ رسیده اند.

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد